لوح دل |
|||
چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:مهاجرت,پیامبر,هجرت,کوچ پرستوها و عشایر,زشتی ها و گناهان, :: 14:6 :: نويسنده : امين
«المُهاجِرُ مَن هَجَرَ السَّیِّئاتِ وَ تَرَکَ ما حَرَّمَ اللّهُ.» {اصول کافی، ج 2، ص 235} بارها شنیده اید کوچ بهاره پرستوها آغاز شد با پرهای باز، همدل و همراه به جای جدید می روند. گاهی هم، کوچ عشایر را به ییلاقات شنیده اید، با همه دلبستی های خود، جای قبلی خود را رها کنند و به مقصد جدید به راه می افتند. و آرزوی کوچ خیلی ها را هم وسوسه می کند اما مانده اند از کجا؟ به کجا؟ و پیامبر(ص) فرمودند: «مهاجر کسی است که از زشتی ها هجرت کند و گناهان را واگذارد». از زشتی ها به زیبایی ها، پس یا علی!
فهمیدنِ اینکه حسابش از بقیهی انبیاء جدا بود، کارِ سختی نیست. کافیست قدری دل به آیهها بدهی که بفهمی او چقدر برای خدا، خاص بود.
خیلی خاصتر از یک رسول برای نسلش.
شرایط سخت که میشد، خدا خودش دلداریاش میداد. برایش به روز و شب قسم میخورد که تنهایش نگذاشته و از او ناراحت نشده.
و الضّحی، و اللّیلِ اِذا سجی، ما ودّعک ربّک و ما قلی. (ضحی/1-3)
نازش را میخرید. عزیز بود برایِ خدا.
به او میگفت آنقدر به تو عطا میکنیم که راضی بشوی؛ لسوف یُعطیک ربّک فترضی.(ضحی/5)
از اخلاقش به وجد میآمد؛ اِنّک لعلی خلُقٍ عظیم. (قلم/4)
به جانش قسم میخورد؛ لعمرک... (حجر/72)
گاهی با رمزهایی با او حرف میزد. رمزهایی که هنوز هم فقط میانِ خدا و رسول مانده؛ الف، لام، میم. کاف. هاء، یا، عین، صاد. عین، سین، قاف...
نگرانش میشد؛ لعلّک باخع نفسک اَلا یکونوا مؤمنین. (شعراء/3)
غصهاش را میخورد؛ ما انزلنا علیکَ القرآن لتشقی. (طه/2)
میگفت که هوایش را دارد؛ انّا کفیناکَ... (حجر/ 95)
تعریفش را پیش مؤمنین میبُرد تا قدرش را بدانند؛ عزیزٌ علیه ما عنتُم حریصٌ علیکم. (توبه/ 128)
گاهی فکر میکنم همهی اینها خیلی هم غریب نیست وقتی محمّد(ص)، فقط رسولِ خدا نبود، حبیبِ خدا بود.
همهی این نازکشیدنها و نازخریدنها فقط از محبّی برای حبیبش برمیآید.
این روزهای آخر صفر باید بنشینیم و عزایِ فقدانِ مردی را بگیریم که عزیزکردهی خدا بود.
نقل شده است یکی از علمای سنی مذهب مصری وارد ایران شد و ضمن دید و بازدیدهای گوناگون تقاضای ملاقات با یکی از بزرگان شیعه را مطرح ساخت. آن عالم بزرگ شیعه به شرط مطرح نشدن بحث های کلامی و اختلافی ملاقات را پذیرا شد و عالم مصری به حضورش شرفیاب گردید. عالم سنی در ضمن ملاقات پرسید : نظرتان در مورد ابوبکر چیست؟ ادامه مطلب ... أَفضَلُ الصَّدَقَةِ، صَدَقَةُ اللسانِ، قیلَ یا رَسولَ اللهِ ما صَدَقَةُ اللِّسانِ؟ قالَ الشَّفاعَةُ تَفُکُّ بِها الاَسیرَ وَتَحقُنُ بِها الدَّمَ وَ تَجُرُّ بِها المَعروف إلی أَخیکَ وَ تَدفَعُ بِهَ الکَریهَةَ. (میزان الحکمه، ج 7، ص 3044، ح 10397) با زبانت چه می کنی؟ جنگی به راه می اندازی تا از دور تماشاگر آن باشی؟! رفیقت را مسخره می کنی تا از خنده دیگران لذت ببری؟! دلی را می شکنی تا دل خودت را خنک کرده باشی؟! یا... بعضی از ماها این گونه ایم. و پیامبر(ص) فرمودند: «بهترین صدقه، صدقه زبان است، پرسیدند صدقه زبان چیست؟ فرمود: میانجیگری کردن که موجب آزادی اسیری شود، خونی به ناحق نریزد، پیشآمد ناگواری دفع شود، و به مسلمانی خیری برسد.» درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها نويسندگان |
|||
![]() |