لوح دل
 
 
پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:امام زمان,غیبت,ظهور,مهدی صاحب الزمان, :: 16:22 ::  نويسنده : امين

تو را غايب ناميده اند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينكه «حاضر» نباشي.
«غيبت» به معناي «حاضرنبودن»، تهمت ناروائي است كه به تو زده اند و آنان كه بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي دانند، آمدنت كه در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت كه هر صبح و شام تو را مي خوانند، ظهورت را از خدا مي طلبند نه حضورت را.

وقتي ظاهر مي شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي گزند با تعجب مي گويند كه تو را پيش از اين هم ديده اند. و راست مي گويند، چرا كه تو در ميان مائي، زيرا امام مائي.

جمعه كه از راه مي رسد، صاحبدلان «دل» از دست مي دهند و قرار از كف مي نهند و قافله دل هاي بي قرار روي به قبله مي كنند و آمدنت را به انتظار مي نشينند...
و اينك اي قبله هر قافله و اي «شبروان را مشعله»، در آستانه جمعه ای دیگر با دلدادگان ديگري از خيل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه مي كنيم.

صبح بي تو رنگ بعد از ظهر يک آدينه دارد ** بي تو حتي مهرباني حالتي از کينه دارد

بي تو مي گويند تعطيل است کار عشقبازي ** عشق اما کي خبر از شنبه و آدينه دارد

جغد بر ويرانه مي خواند به انکار تو اما ** خاک اين ويرانه ها بويي از آن گنجينه دارد

خواستم از رنجش دوري بگويم يادم آمد ** عشق با آزار خويشاوندي ديرينه دارد

روي آنم نيست تا در آرزو دستي برآرم ** ای خوش آن دستي که رنگ آبرو از پينه دارد

در هواي عاشقان پر مي کشد با بيقراري ** آن کبوتر چاهي زخمي که او در سينه دارد

ناگهان قفل بزرگ تيرگي را مي گشايد ** آنکه در دستش کليد شهر پر آيينه دارد

التماس دعا



درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 139
بازدید ماه : 324
بازدید کل : 24701
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 42
تعداد آنلاین : 1