الفاجِرُ الرّاجِی لِرَحمَةِ اللهِ تَعالی أَقرَبُ مِنها مِنَ العابِدِ المُقَنَّطِ.

(میزان الحکمه، ج 10، ص 5046، ح 17109)

شرح حدیث: در زندگی امید شاه کلید پیروزی است. انسان های امیدوار یک گام به کامیابی نزدیک‏ترند. و انسان های ناامید گرچه به ظاهر زنده‏اند و نفس می کشند ولی سال‏هاست که مرده‏اند و خود بی‏خبرند. اصلاً چرا ناامیدی؟! چرا یأس؟! مگر امید، رمز حرکت و اکسیر تلاش نیست؟ و یأس طلسم عقب‏گرد؟! پس چرا مأیوس باشیم؟!

پیامبر(ص) فرمودند: «گناهکار امیدوار، به رحمت خدا نزدیک‏تر است تا عابد ناامید».

(کوله پشتی زندگی، قنبرعلی تیموری، صفحه 13)

سال 1381، شامگاه يك پنجشنبه تابستانى. تهران، خيابان آفريقا، يك پاساژ باحال سانتى مانتال...

«لطفاً حجاب اسلامى را رعايت فرماييد.»

دختركان جوان، لاك زده و مانيكور كرده، با هفت قلم آرايش و موهاى افشان به ده‏ها مغازه برمى‏خورند كه اين تابلو بر روى در ورودى آنها - جايى كه همه آن را ببينند - نصب شده است...

شکایت کردم و گفتم: خدای من! مگر نمی گویی دوستم داری؟

گفت: آری. اگر می دانستی چقدر دوستت دارم، از خوشحالی جان می دادی.

گفتم: پس چرا دقایقی از زندگانیم که ھوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه های دیروز بود و ھراس فردا، بر شانه ھای صبورت بگذارم، تو را نیافتم؟ در آن لحظات شانه ھای تو کجا بود؟

گفت:...

در شهر پرجمعیتی هنگامی که موذن اذان میگفت، مردم با شتاب به سمت مسجد روانه می شدند ظریفی از آنجا عبور میکرد.گفت : واقعا اگر موذن بجای «حی علی الصلوه» حی علی الزکوه میگفت، اینها چنین شتاب میکردند؟!بلکه برعکس میشد یعنی در فرار از مسجد از هم سبقت میگرفتند.

روزی پیامبر به قدری خسته بود که یکی از پاهای خود را دراز کرده و با اصحاب صحبت میکردند.

در این موقع برای اینکه درسی از اخلاق به اصحاب خود داده باشد، سوال فرمود : «اگر گفتید پای چپ من به چه چیز شباهت دارد؟» اصحاب...

امام رضا علیه السلام : خرد مسلمان کامل نمی شود مگر اینکه ده خصلت در او باشد

1.انتظار کار نیک از او رود

2.شر از او در امان باشد

3.کار نیک اندک دیگران را بسیار شمارد

4.و کار نیک بسیار خود را ناچیز بداند

5.اگر کسی از او حاجتی داشت ناراحت تمی شود

6.از طلب علم تا آخر عمرش خسته نمی شود

7.فقر در راه خدا برای او از بی نیازی محبوب تر است

8.ذلت در پیشگاه خدا برای او از عزت نزد دشمنش محبوب تر است

9.و گمنامی را از شهرت بیشتر دوست دارد

سپس فرمود، دهمین خصلت و چه خصلتی؛ عرض شد : آن حصلت کدام است؟ امام فرمود :...

...خدای من! هر چه به خاطر حاجت خویش کوشیده ام بیهوده مانده و هر چه حیله و تدبیر بکار برده ام تمنای من صورت نگرفته است.

نفس نابردبار من به وسوسه افتاد و می خواست که دست حاجت مرا به سوی مردمی که خود حاجات خویش را به درگاه تو آورند بکشاند و مرا از خانه خالق به خانه مخلوق ببرد. نفس من سخت در تب و تاب و اضطراب بود و پای مرا به بی تابی می لرزانید و بیم آن میرفت همچون خطاکاران بلغزم و با گناهکاران از پرتگاه غفلت فرو افتم

ولی لطف عمیم تو به فریادم رسید و مرا به خویشتن باز آورد. دیده از خواب غفلت بگشودم و در پناه تو از لرزش و لغزش، از سقوط و شقاوت بر کنار ماندم و به سوی تو بازگشتم. گفتم که عظمت و جلال ویژه پروردگار من است و این فکر کودک و کوچک ماست که گاهی کوتهی آورد و تباهی کند...

شخصی از خیابانی عبور میکرد.گفت که جمعیت زیادی را دیدم که به آسمان نگاه میکنند و گردن کشیده اند و با توجه کامل گویا موجود عجیب و غریبی را میبینند.

نزد آنها آمدم و چون آنها به آسمان نگاه کردم چیزی ندیدم، از کسی که در نزد من قرار داشت پرسیدم آیا این مردم موشک یا قمر مصنوعی یا بشقاب پرنده ای و یا....میبینند؟چه خبر است؟

در جواب گفت...

مي ‌شود يکي شيريني محبتت را بچشد و

حميد و سعيد با هم مشاعره مي كردند.سعيد روش زيركانه اي در پيش گرفت، به اين ترتيب كه يك بيت را انتخاب كرد و در مقابل هر حرفي كه حميد مي گفت با تغييرات اندك همان بيت را مي آورد